BESHT
بعل شم طوو

 

هرگاه باورهای مذهبی، جنبش‌ها و تغیرات سیاسی جوابگوی خواسته‌های انسان نباشند، آرزویِ بزرگِ بهتر زیستن همراه با یک روحیه تمرد در مردم شکل خواهد گرفت و به‌نوعی خواستار یک دگرگونی می‌شوند.
در اوایل قرن هجدهم بیشتر یهودیان اروپای شرقی در روستاهای کوچک زندگی می‌کردند و خواسته های آنها تنها داشتن غذا و آرامش بود. جامعه یهودی زحمت‌کش آن‌ زمان با استعداد فراوانی که داشت بیشتر مایل به یادگیری بود. روستاها به دست خانواده‌های اشراف و ثروتمند، ربانیم و ملاکین بزرگ اداره می‌شدند. ضمن آنکه اکثر مردم فقیر بودند و در برابر قدرت شوراهای بزرگ روستا و شهرها بسیار ناتوان و محروم از حقوق مدنی بودند.
در میان این جوامع دوران اواخر رنسانس که اکثر یهودیان اروپا را تشکیل داده بودند و با تحمل مصائب و دشواری‌ها و فشار مستبدین تحت آزار قرار داشتند، ایسرائل بن الیعزر ملقب به بعل شم طوو (استاد نام نیک) در 1698 میلادی در شهر پودولیا هم مرز لهستان و اوکراین فعلی در یک خانواده فقیر پس از گذشت سال‌ها از ازدواج پدر و مادرش (الیعزر و سارا) به دنیا آمد. در دوسالگی پدرش و در پنج سالگی مادرش را از دست داد و به‌ناچار نگاهداری او به یک یتیم خانه سپرده شد. «ربی ایسرائل بن الیعزر» فردی کم‌بضاعت و تنها بود. پس از آغاز دوران بلوغ مدت‌ها در یک کنیسا زندگی می‌کرد و اوقات خود را به مطالعه کتب مذهبی می‌گذرانید. او از جوانی برای امرار معاش شغل‌های متفاوتی (کمک معلم، مسافرخانه‌دار، خورده فروش، گشاینده طلسم و غیره) را تجربه کرده بود. داستان زندگی‌اش بیشتر از زبان پیروانش بازگو شده‌اند. حکایات ساده‌ای که در قالب افسانه‌های معجزه‌آسا جلوه‌گر شده‌اند.
بعل شم طو هیچ‌گونه اثر و نوشته‌ای از خود باقی نگذاشته. از این‌رو آثار و روایات فوق‌العاده به‌جا مانده از او فقط با بازگو شدن خاطرات شاگردانش به ما رسیده، با این همه تاثیر او در گسترش یهودیت مدرن به‌ویژه در شکل دادن و احیای جامعه حسیدیم بسیار چشمگیر است. ربی بعل شم طو در بیست و پنج سالگی پس از فوت همسرش با دختری بنام لئا، دختر راشل و افرائیم از دانشمندان تلمودی به‌نام تن به ازدواج دوم داد، حاصل ازدواجش دو فرزند، یک پسر و یک دختر بود.
هم‌زمان با گسترش ربانیت، جامعه ارتودوکس که تحت تاثیر ویلنا گائون به‌وجود آمده بود و نیز آزادمنشی که بر اثر روشنگری فیلسوف بزرگ آلمانی قرن هجدهم، موسی (مشه) مندلسون(1786-1729 میلادی)گسترش یافته بود باعث شد، بعل شم طوو در اجرای فرایض دینی، روحیه وجد، سرور و شعف را با ستایش پیوند دهد و شور و هیجان را به‌جای واژه‌های خشک و سرسپردگی صرف را که اغلب یهودیان ارتدوکس در محدودیت‌های قرون وسطا اختیاز کرده‌بودند، جایگزین کند.
بِشت (بعل شم طو) در مقایسه با بعضی از روحانیون معاصر خودش همانند ماشیح دروغین «شبتای زوی» یا «ژاکوب فرانک» که بی‌خردانه عشق‌ورزی آزاد را توصیه می‌کرد و در نهایت پیروان خود را همگی به آیین کاتولیک در آورد. یک شخصیت بدعت‌‌گذار و نو آور به‌شمار می‌رفت. اما با این‌حال مردم احترام بسیاری برای او قائل بودند و او را می‌ستودند. او در 1740 میلادی یک جنبش مذهبی و اجتماعی بنا نهاد که اصول آن عبادت پروردگار و اجرای فرایض دینی از صمیم قلب همراه با شادمانی و سرور بود. او وعظ می‌کرد که هرکس می‌تواند به خدا نزدیک شود. طلبگی آن‌قدر مهم نیست که دین‌داری. تنها با از خودگذشتگی از راه ستایش معنویت درستکاران می‌توانند به الطاف آسمانی دست یابند. هرکس می‌تواند ستایش کند و اگرچه سواد زیادی نداشته باشد. صدای یک فرد پاک و محجوب می‌تواند دعای جامعه را مستقیما تا آسمان ببرد. به نظر بشت خداوند در همه جا هست از یک حلزون حقیر گرفته تا زیباترین جنگل‌ها، همه اینها شادی و خوشحالی‌اند که پدیده‌های زنده را احاطه کرده‌اند. خداوند به ما فرمان داده است که خوشحال باشیم که بخوانیم و برقصیم و از هر ذره بخشایش فوق‌العاده او لذت ببریم. بدین جهت ستایش همگانی حسیدیم یک امر بسیار پر سر و صدا بود. به نظر او بهشت در هر واژه مقدس کسی است که به وجد آمده و در بی‌خودی از خویش به ستایش آمده. به‌دنبال رواج یافتن این رسم و آئین جدید مذهبی زمینه پدید آمدن یک نهضت عمومی که روح امید و زندگی را در یهودیت متحول و هموار کرده بود پدیدار شد، دیری نپایید نهضت حسیدیم در میان یهودیان اروپای شرقی رواج یافت. ابتدا یهودیان اوکراین و لهستان و لیتوانی و پس از مدتی یهودیان مجارستان، رومانی و نیز یهودیان اروپای غربی و ایالات متحده این آئین حسیدیم را پذیرفتند. از دیگر کارهای مهم بعل شم طو به‌وجود آوردن منسب ربه یا صدیق بود که در نظر مریدانش (حاسیدها) به‌عنوان رهبر معنوی جنبش از اهمیت والایی برخوردار است. به‌عبارتی بالاترین مقام روحانی، واسطه‌ای بین آنها و پروردگار به‌حساب میآید بعضی از پیروان آنها هنوز هم به این امر اعتقاد دارند. صدیق شخصیتی برجسته، پارسا و یگانه است که همانند یک کوهن گادول می‌تواند به خدا نزدیک‌تر شود. صدیق یا ربه حتی می‌تواند از اراده خداوند شفاعت کند. حسیدیم رسم دارند با صدیق یا ربه در بسیاری از مسائل مشورت کنند. جانشینان بعل شم طوو ، داو بعر و ربای نحمان با تبلیغ برای گسترش این نهضت و رهبری صدیقیم که از لحاظ ارزش معنوی الگویی برای جامعه محسوب می‌شدند کوشش بسیار کردند.
شبت (بعل شم طو) در شاوعوت 1760 میلادی در سن شصت و دو سالگی چشم از جهان فروبست و به‌جهان باقی شتافت. پس از درگذشت بعل شم طوو، یهودیان اروپای شرقی مدت‌ها بین افکار ایده‌ال و وجدآور بشت و مخالفین سنت‌گرایش به رهبری ویلنا گائون بلاتکلیف بودند. نهضت حسیدیم پیروان ویلنا گائون را میتناگدیم(مخالفین) نام گذارده بودند که مخالف شادی بیشتر آنها بودند. گروهی از یهودیان سنت‌گرا قرون وسطا نیز که در مبارزه بین حسیدیم و میتناگدیم گرفتار بودند، بی‌هدف باقی ماندند. به‌موازات پیدایش نهضت حسیدوت در بیشتر نقاط اروپا، مخالفین نیرومندی علیه آنها به‌مبارزه پرداختند. هم‌زمان برای حمایت نهضت حسیدوت یک گروه از یهودیان روشنگر به‌نام هاسکالا تلاش کردند تا بدون وجود فیزیکی «شبت» پیروان این بنیان نوین، به‌ویژه نمازگزاران هنگام نماز از ایده‌های وجدآمیز بعل شم طوو دور نشوند. با گذشت زمان نفوذ و تاسیس شعبات این نهضت در اکثر جوامع یهودی جهان با نام «خباط» گسترش بیشتری پیدا نمود. در حال حاضر صدها حکایت و ترانه‌های حسیدی در کنیساها و مدارس مذهبی یهودیان اشکنازی و سفارادی رواج یافته که از محبوبیت زیادی برخوردار است، که به‌نوعی نشانگر عشق هر یهودی به یهودیت می باشد. بعل شم طو بر این باور بود هیچ خوشحالی بیشتر از اجرای احکام خداوند نیست.

حسیدیم هنگام اجرای جشن شاووعوت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *