شانزدهمین هفطارا
5/1-5/31
شوفطیم یا داوران که بخشی از کتاب مقدس را می سازد، شرح رحد-اد هایی است که پس از درگذشت یهوشوع بن نون و از سال 2516 عبری، 350 سال کشور ایسرائل باستان را فرا گرفته بود.
پس از چیرگی دوازده خانواده (شواطیم) بر سرزمین ایسرائل به رهبری یهوشوع بن نون (جانشین مشه ربنو 2488 عبری) ملت ایسرائل ، حدود 30 سال با سرپرستی او دوران افتخارآمیزی را پشت سر نهادند؛ اما سرانجام در سال 2516 عبری با در گذشت وی در 110 سالگی ، دوران نزول مذهبی و فساد اجتماعی قوم ایسرائل آغاز شد.
کشور ایسرائل از این هنگام تا شروع سلطنت شائول هملخ – نخستین پادشاه ایسرائل برای 350 سال زیر نظر “قضات عالی” یا “داوران” که از نبوتهای کمی نیز برخوردار بودند، اداره می شد. پانزده تن قاضی و هر یک از 1 تا 80 سال در دوران مختلف و حدود 350 سال با قضاوت و اندک نبوتی ملت ایسرائل را ارشاد و اداره می‏کردند.
عوتنیئل ، نخستین داور ایسرائلی است که در کتاب داوران آمده و پانزدهمین و آخرین آنها یا نخستین ناوی رسمی پس از یهوشوع بن نون، شموئل ناوی بود که تا سال 2882 عبری و آغاز سلطنت شائول هملخ ، قضاوت امور و ارشاد ملت ایسرائل را پی می گرفت.
کتاب داوران شموئل ناوی، شرح درگیری های اجتماعی ، اخلاقی و نظامی ایسرائل با بت پرستان موآبی، کنعانی و پلیشطیمی ساکن ایسرائل است که در 366 سال رهبری داوران، آنها در آمیختگی خود با ملت ایسرائل، آلودگی، فساد و بی ثباتی ایسرائل را برانگیختند.
هفطارای بشلح اشاره به آخرین دوران داوری و نبوت دبورا چهارمین قاضی از پانزده تن قضاوت ایسرائل است که برای 40 سال (2676-2636) در قضاوت و ارشاد ملت ایسرائل مشغول بودند. وی به همراه باراک پسر اَبینوعَم –سردار بلندنشان خاندان نَفتالی که به گفته ای ، همسرخود دبورا نیز بود؛ به فرمان خد-اوند به جنگ یابین- پادشاه کنعانی و سیسرا- فرمانده سپاهش رفته و با شکست ایشان، ملت ایسرائل را از بندگی و پیروی این پادشاه کنعانی رهاند.
دبورا و باراک پس از چیرک بر لشگر سیسرا و 900ارابه جنگی اش در کوه تابور(زمین نفتالی غرب رود یَردِن و شمال دریاچه کینِرِت)- به شکرانه این پیروی معجزه آسا جشن گرفته، ستایش، احساس ژرف و لطیف خود را با سرودی که به نبوت دبورا سراییده شده بود، ارمغان آستان الهی کردند.
شکست دشمنان ایسرائل در این سرود، در هفطارای بشلح وجه تشابهی است با شرح شکست لشگر فرعون که در سرود “آزیاشیر” در پاراشای بشلح آمده است.

داوران یا شوفطیم- فصل پنج
1-و اما در آن روز ، پس از شکست سپاه سیسرا- سردار کنعانی ، دبورا و باراک پسر اَبینوعَم به شکرانه الهی چنین سرود خواندند:
2-هنگامی که مردان ایسرائل در جنگ به نشان نذر در راه حد-ا مویشان را بلند کرده، مردم خود را با گرایش و رضایت، وقف راه الهی می کنند، خد-اوند را سپاس می گویند.
3-ای پادشاهان عالم بشنوید و ای شاهزادگان (بت پرست) مردم گوش فراگیرید که من- دبورای ناوی برای حد-ا سرود خوانده، در ستایش و بزرگداشت خد-اوند – حد-ای ایسرائل می سرایم.

4-پروردگارا، زمانی که در روز عطای تورا به ملت ایسرائل در صحرای سینا، جلالت را نخست از سِعیر (زمین عِساو) متجلی نموده، از صحرای اِدوم (سعیر) گذر فرمودی، زمین از هیبت آستان ذات اقدست لرزنده ، آسمانها گرفته شده و ابرها باریدند.
5-کوهها از شکوه حضور خد-اوند جنبیدند.
ای کوه سینا، تو نیز از پیشگاه ذات خد-اوند ، حد-ای ایسرائل به خود لرزیدی.
6-در روزگار شَمگر پسر عَنات (داور پیش از دبورا)، در روزگار یاعِل (زنی بیگانه) شاهراه های صحرا از ناامنی بسیار، متروک و ویران شده بودند و ناچار ، مسافران از بی راهه می پیمودند.
7-رهبران ایسرائل نیز زیر فشار بیگانگان دست از رهبری کشیده ، کناره جستند تا سرانجام ، من- دبورا، همچون مادری برای ملت ایسرائل برخاستم.
8-زمانی که ملت ایسرائل ، حد-ایان تازه ای برای خود بگزید و به بت پرستی روی آورد، به سزای این کارهایش، جنگ و نبرد در راهش جای گرفت، آن هنگام با شمار بسیار 40000 نفری اش در ایسرائل و اینکه سپر و نیزه در دست نداشت، به خواست و معجزه الهی در نبرد بر دشمنانش پیروز شد.


9-از این رو، قلبم و حس احترامم برای داوران و رهبران ایسرائل است که خود را با میل تمام وقف ملت ایسرائل کرده اند. پس خد-اوند را بستاییم.
10-و اما شما بازرگانان و توانگران که بر حِمارهای سفید رنگ سوارید، شما که بر قالیچه های گران پشت داده، نشسته اید و شما مردمی که ثروتمند نیستید، همگی با هم خد-اوند را بستایید که پس از پیروزی، همه این راه ها امن و امان شده اند.
11-با بانگ تیراندازان بیگانه در لب جویبارها، مردم ایسرائل اعمال عدل خد-اوند را برای قوم ایسرائل گفته، عدالت داوران و رهبرانش را نیز بیان خواهند کرد. آن هنگام ملت خد-اوند (ایسرائل) با اطمینان و اعتماد به نفس تمام به هدف پیروزی ، دروازه های دشمنانشان را حمله ور می شوند.
12-ای دبورا بیدار شو، بیدار شو؛ برخیز ، برخیز و نوایی بسرا.
ای باراک پسر اَبینوعَم برخیز و زندانهایت را به جلو هدایت نما.
(چون دبورا در آیه 7 خود را همچون مادر ایسرائل می خواند، روح نبوت و افتخار پیروزی در جنگ به طور موقت از وی گرفته شده، در آیه 12 به باراک داده می شود، اما افتخار سراییدن از آن دبورا می ماند. خد-اوند در این آیه با عبارت “بیدار شو بیدار شو” او را بر می انگیزد تا روح نبوتش را بازیابد.)
13-آنگاه ملت ایسرائل با شماری کم بر بزرگان و ملتهای دیگر چیره شده، اما این خواست خد-اوند بود که چیرگی ملت ایسرائل را بر دیگر مردم نیرومند ممکن ساخت.
14-از خاندان اِفرائیم، سردارانی چون یهوشوع بن نون برخاستند که نخستین جنگجو در برابر عَمالِق بودند. از خاندان بنیامین نیز بزرگانی چون شائول هملخ برخاستند که برابر عمالق ایستادند. از ما خیر در شرق رود یَردِن و سرزمین خاندان مِنَشه نیز هم سردارانی آمدن که با اموری ها جنگیدند و از زمین تیره زبولون نیز آنان که همراه دبورانه به سپاهی با قدرت قلمشان به خدمت ایسرائل ایستادند.
15-بزرگان و شاهزادگان خاندان ییساخار نیز به دبورا پیوسته و مانده خاندان ییساخار به باراک پیوستند. سربازان پیرو باراک با اشاره وی در رکابش بی درنگ به جنگ رفتند، اما در خاندان روبن سوی دیگر رود یردن برای پیوستن به نیروهای ایسرائل تنش و دودلی می بود.
16-تو ای خاندان روبن چرا در سهمیه سرزمین خودت به آرامش در میان گله هایت به شنیدن نوای نی های چوپانت آرام نشستی و در پیوستن به خانواده های دیگر و لشگر ایسرائل برای جنگ با دشمنان ایسرائل از خود دو دلی و سردی نشان دادی؟
17-گیلعاد در آن سوی رود یردن و از سرزمین منشه به یاری سپاه ایسرائل برنخاست و اما تو خاندان دان، چرا به طمع حفظ دارایی ات در کشتی هایت به نگهبانی از ثروتت نشستی و به یاری سپاه ایسرائل نیامدی و ای خاندان آشِر که تو نیز برای نگاهبانی از شهرهایت در سرزمین خود نشستی و اعتنایی در یاری به سپاه ایسرائل نکردی.
(گیلعاد بر خلاف خاندان روبن در جنگ به سپاه ایسرائل پیوست.)
18-اما زبولون، خانواده ای که تا پای مرگ؛ جانشان را به خطر افکندند و نَفتالی که در خط مقدم جبهه در کنار باراک جنگیدند.
19-فرمانروایان تیره های کنعانی به هدف جنگ و نابودی ایسرائل به لشگر سیسرا پیوسته ، به برابری با سپاه ایسرائل آمده، جنگیدند . سپاه سیسرا چنان عظیم بود که از تَعَناخ در انتهای سرزمین منشه تا آبهای میگدو در انتهای دیگر را پوشانده، سربازانش مزدی هم در نبرد با ایسرائل نمی گرفتند.
20-اما ستارگان آسمان بودند که از آسمانها بر سیسرا و برای ایسرائل جنگیدند . (فرشتگان با خواست حد-ا)
21-هنگام نبرد کنار رود کیشون، دشمن که با بهره از این رودخانه به ایسرائل حمله کرده بود، آب همین رود باستانی به اداره الهی، دشمن را با خود برد.
ای روح و روان من چگونه نگریستم که رودخانه، دشمنان ایسرائل را در خود فرو بلعید.
22-سپس از شدت تاختن اسبان دشمن، سُمهای اسبانشان بازگشته، اسبهایشان دیگر با نیروی بسیار نمی توانستند بتازند.
23-اما فرشته خد-اوند میفرماید :”نفرین بر شما مِروز(نزدیک میدان جنگ).نفرین سخت بر مردمش که به یاری سپاهیان (سپاه ایسرائل) نیامده، در برابر نیروهای ضد خد-اوند نایستادند.”
24-“اما از میان زنان چادرنشین برکت بر یاعل باد.”
(یاعل با این که زنی بیگانه بود، درهمدردی با ملت ایسرائل و به هدف همکاری با سپاه باراک، سیسرا- فرمانده کنعانی را با دلیری فراوان کشته، پیروزی را برای لشگریان ایسرائل استوارتر کرد.)
25- زمانی که سیسرا از دست سپاهیان ایسرائل گریخته در چادر یاعل پنهان شده بود، هنگامی که از یاعل آب خواست؛ از در کاسه ای شاهانه با دوغ از وی پذیرایی کرد.
26-سپس در لحظه ای که سیسرا به خواب رفته بود، یاعل میخ چادر را به دست گرفته و با چکشی در دست راستش ، مغز سیسرا را کوبیده ، شقیقه اش را سفت.
27-سیسرا چنانکه خواب بود، در کنار پاهای یاعل فرو رفته ، در جایی که آرمیده بود جان داد.
28- و اما پس از این رحد-اد ، مادر سیسرا با نگرانی از میان روزنه های پنجره خانه اش می نگریست و از خود می پرسید :”چرا ارابه پسرش چنین دیر کرده است؟ چرا چراغهای ارابه اش چنین آرام می چرخند؟”
29-اما خردمندترین زنان و ندیمه های پیرامونش چنین وی را دلداری داده و او نیز سخنانشان را به خود تکرار می کرد:
30-“سیسرا با سپاهش دارد غنایم را گردآوری و بخش میکند یک یا دو زن اسیر جنگی برای هر سرباز، سیسرا نیز جامعه های رنگین و جامه های رنگین گلدوزی شده و دو جامه گلدوزی شده برای هر سرباز.”
31-پس روایت دبورا چنین پایان می یابد:
خد-اوندا، چنانکه سیسرا به زیر افکنده شد، تمامی دشمنان تو (ملت ایسرائل) نابود شده، به زیر افکنده شوند، اما تمام آنان خد-اوند را دوست می دارند، چون آفتابی تابنده با شکوه و نیرو سربلند گردند.
و اما پس از پایان این رویداد، سرزمین ایسرائل برای 40 سال در آرامش می بود.
(این آخرین آیه مبنی بر چهل سال آرامش ایسرائل را شموئل هناوی ، نگارنده کتاب داوران به پایان سرود دبورا افزوده است.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *