آن‌چه که باعث شکل گرفتن و دوام هر فرهنگی میشود، نخست اعتقادات مذهبی است و سپس ارتقا سطح دانش جامعه می باشد و این حقیقتی است که گویند، این تورا بوده که در سیر تاریخ یهودیان را پاسداری کرده، تا یهودیان تورا را!! زیرا تورا هم علم است و هم دین.
کتب منتشر شده توسط انبیا یهود نشان از سیر پر فراز و نشیب تاریخ بنی اسرائیل در بیش از سه هزار سال دارد و رساله ها و نوشته های بجا مانده از آن دوران که هفطارا نام گرفته، گواه این سخن است و آن رهاورد ایستادگی و دسترنج کسانی است که با سختی ها و دشواری های بسیار از هیچ تلاشی برای اهدافشان که ترویج یکتاپرستی و رهنمونی گمراهان بشر بوده است، دست بر نداشته اند.
هفطارا و فلسفه آن: مشه ربنو علاو هشالوم یا حضرت موسی (ع) پس از سپردن تورای مقدس به بنی ایسرائل فرمود که همواره در شبات و موعد فصلی از تورا پس از تفیلای شحریت خوانده شود و بدین گونه در شبات و موعدیم یک پاراشا از آن را مردم در کنیسا می خوانند. به گفته ای بازخوانی پاراشاهای تورا در یکسال، ارزش ویژه ای را داراست که مهمترین آن پیشگیری از هر رخنه و شکافی میان بنی ایسرائل و کتاب مقدس تورا است. همین سبب میشود که میان خالق و مخلوق روزنه ای رخ نداده و سستی در ایمان اشخاص پدید نیاید. بازنگری احکام و قوانین الهی مانع آن است که با گذشت زمان و فعالیت های فراوان نیز آن فرمانها از دهان و قلب انسان فراموش شوند. با بررسی های انجام شده در کتب نویئیم، پس از آبادی بت همیقداش دوم و چیرگی یونانیان بر سرزمین یهودا و ایسرائل، حاکم وقت فرمان داد که قرائت و آموزش تورا میان یهودیان و بویژه در کنیسا ممنوع شود. در پی این دستور که حاکم دست نشانده سوریه اجرا میکرد، سرباززدگان آن، کشته یا شکنجه می شدند.
همین انگیزه ای شد تا دانشمندان آن دوره چاره ای بجویند، چنانچه در روزهای شبات و موعد بجای قرائت سفر تورا که منع شده بود، بخشی از نویئیم (رساله های انبیا پس از حضرت موسی) که موضوع آن با پاراشای تورای همان هفته پیوند داشت، خوانده شود. این فصل های برگزیده که برابر فصل هایی از تورا بودند، هفطارا نام گرفتند.
با گذشت زمان و پایان فرمانروایی ستمگر و باطل شدن احکام و قوانینش، منع قرائت تورا میان مردم هم از بین رفت و بی درنگ پس از رهایی، خواندن آن همچون گذشته از سر گرفته شد. با اینکه دیگر منعی برای خواندن تورا وجود نداشت و خواندن هفطارا هم مرسوم شده بود، تلاوت هفطارا در کنیسا قطع نشد، چنانچه پس از قرائت پاراشای تورا در شبات، موعد، روش خودش و برخی از تعنیت ها، پاراشای هفته که برگزیده کتب انبیا بود، خوانده میشد و هر دو بخش از نظر مفهومی دارای پیوندهایی بوده و گاه در یک راستا و مکمل هم بودند.
در بررسی پیگیری این سنت مذهبی، شماری از دانشمندان بر آنند که این فرایض مذهبی میتواند یادآور سختی ها و فداکاری های نیاکان ما برای حفظ و پاسداری فرهنگ الهی طی تاریخ باشد.
هفطارا، معنا و مفهوم آن: معنا و مفهوم واژه هفطارا را “پایان”، “خاتمه” یا “اختتامیه” گفته اند. در گذشته رسم نبوده که موساف (نمازی که در شبات و موعد یا روش خودش پس از تورا میخوانند) را پس از شحریت قرائت کنند یا “عالینو لِشَحبیح” را برای متن پایانی تفیلا بخوانند. از این رو تفیلای شبات و موعد را تنها با خواندن هفطارا به پایان می رساندند که با خواندن آن، شحریت نیز پایان می یافت. گزیده های هفطارا، گذشته از پند و ارشاد، تسلی بخش و آرامش دهنده مردم یهودی هم بوده است. چنانکه پیشتر گفته شد هفطارا را از کتب نویئیم برگزیده اند که بیشتر زمینه های اجتماعی پندآموز و زندگی خود انبیا را داراست و موارد نامبرده، همانند پاراشایی است که در کتاب تورا آمده است. انگیزه انبیا در نگارش این بوده که گذشته از شرح آن دوران از یک سو هشدارهایی نسبت به گناهان بنی ایسرائل و سرانشان داده و از سوی دیگر نویدها و سخنان آرام بخشی برای میصواها در رفتار مردم نسبت به هم و پیروی از قوانین تورا و اجرای آن بدهند که همه را خداوند فرمان داده است.
گزیده ای از قوانین خواندن هفطارا
1. هر بخش هفطارا بطور معمول نباید کمتر از 21 آیه باشد، مگر موضوع مربوط به هفطارا در کمتر از 21 آیه گنجانده شده باشد.
2. رسم است که حاضران، متن هفطارا را همراه با شالیح صیپور یا خواننده هفطارا و آهسته بخوانند.
3. شالیح صیپور باید با نوایی دلنشین و درست، مطالب را چنان بخواند که همه آن را بشنوند و بطور کامل دریابند.
4. محدودیت سنی برای خواندن هفطارا وجود ندارد.
5. در شبات هایی که دو پاراشایی هستند، هفطارای پاراشای دوم خوانده میشود.
6. کسی که خواندن هفطارا به او سپرده میشود، باید پس از قرائت آن و براخای “مقدش هشبات” که در پایان براخاهاست، با صدای بلند آمن بگوید.
7. کسی که براخای پیش از هفطارا را گفته و ندانسته به خواندن هفطارای دیگری بپردازد و جماعت هم تذکر لازم را بدهند، نباید برای آغاز هفطارای صحیح دوباره براخای پیش از هفطارا را بخواند.
8. کسی که گفتن براخای گومل بر او واجب است و داوطلب خواندن هفطاراست، باید پس از پایان براخای هفطارا براخای گومل بگوید. گفتن براخای گومل بر این افراد واجب است:
– زندانیانی که رهایی یافته اند.
– بیمارانی که شفا یافته اند.
– مسافران دریایی، هوایی و زمینی خارج از شهر که به سلامت بازگشته اند.
9. فردی که براخای تورا گفته باشد نباید دوباره “مفطیر” و هفطارا بخواند، مگر آنکه کسی جز او نتواند متن هفطارا را بخواند.
10. اگر متن مفطیر در سفر تورای دوم آمده باشد، کسی که با سفر تورای اول براخا تورا گفته است، نباید براخای مفطیر و هفطارا را بر سفر تورای دوم بخواند. در مینحای روز کیپور و مینحای روز “تیشعا به آو” که هفطارا قرائت میشود. براخای سوم تورا همان مفطیر است و نباید میان قرائت تورا تا آغاز هفطارا فاصله انداخت و قدیش هم گفته نمیشود.
11. رسم است که برای احترام و تجلیل از هفطارا، مطالب آنرا از روی سفر هفاطاروت ای که بر پوست حیوان حلال گوشت و با تقدس نگاشته شده، میخوانند. اگر چنین سفری در دسترس نباشد، میتوان از کتاب نویئیم که چاپی است، بهره گرفت.
12. خواننده متن هفطارا پیش از قرائت آن یک براخا می خواند و بی درنگ متن موردنظر را آغاز کرده و پس از پایان آن، چهار براخای دیگر میگوید.
13. در مینحای روز کیپور و مینحای روز تیشعابه آو که هفطارا داریم و براخای سوم تورا همان مفطیر است. نباید میان قرائت تورا و هفطارا فاصله انداخت و بین آن هم قدیش گفته نشود.
14. طومارهای هفطارا را میتوان همانند تورا در صندوقچه ای نهاد و نگاه داشت که در مقایسه با سفر تورا کوچکتر هستند. همچنین ریمونیم های هفطارا را در برابر ریمونیم های تورا دارای پیکری ویژه و متمایز بوده و نباید آنها را بر جلد سفر تورا نهاد، زیرا تورا درجه بالاتری از قداست را نسبت به هفطارا دارد. سفر هفاطاروت را میتوان در جایگاه تورا و کنار آنها نیز جای داد.
براخاهای هفطارا: از دیرباز رسم بوده است که پیش از براخای هفطارا، آیه های “شمو و زیخرو موراخ” را برای مقدمه بخوانند که ترجمه آن چنین است:
نام و یاد او همواره و تا ابد متبارک خواهد بود و من بر انبیا برای نصیحت و اصلاح شما امر کردم و خودم نبوت و رویا را افزونی بخشیدم و سخنانم را توسط انبیا با نمونه ها و تشبیهات، قابل درک کردم. اگر شیر بغرد، کیست که نهراسد. خداوند توانا چنین سخن میگوید:
“کیست که نبوت نکند؟ کلامم را در دهان تو می گذارم و تو را در پناه قدرتم پاس میدارم تا آسمانها را بر افرازم و زمین را بنیاد نهم و جماعت صیون را آگاه کنم که تو قوم من هستی. شهر صیون با اجرای احکام و داوری های تورا آزاد میشود و آنان که آنجا می آیند، با صداقت و نیکی رها خواهند شد.”
براخای اول که پیش از هفطارا خوانده میشود
متبارک هستی تو ای خداوند خالق ما، پادشاه جهان که انبیای نیک را برگزیدی و از سخنان آنها که با درستی و حقیقت بیان میشود، خشنود بودی.
متبارک هستی تو خدایی که تورا و مشه – بنده ات و ایسرائل – قومت و انبیای حقیقی و صادق را بر می گزینی.
چهار براخا که پس از هفطارا خوانده میشود
براخای اول: متبارک هستی تو ای خداوند خالق ما، پادشاه جهان، پروردگار تمام دنیا، دادگر تمام دوره ها، توانای امین. او که میگوید و انجام میدهد. سخن میگوید و اجرا میکند. آنکه همه کلامش، حقیقت و عدالت است و امین هستی تو خدا خالق ما و سخنان تو معتمد است. یک سخن از گفتار تو نیست که به واقعیت نپیوندد، زیرا توانا و پادشاه امین و رحمان تو هستی. متبارک هستی تو آن قادری که بر تمام گفته هایش صادق است.
براخای دوم: بر صیون رحم بفرما، زیرا خانه و پناهگاه ماست و برای رنجدیدگان و خوارشدگان به زودی و در ایام ما رهایی را فراهم ساز. متبارک هستی تو خدایی که صیون را با بازگشت فرزندانش شاد و مسرور می سازی.
براخای سوم: خداوند خالق ما، ما را به یاری الیاهو هناوی بنده ات و سلطنت خاندان داوید مسح شده ات، شاد گردان. بی درنگ بیاید و قلب ما را شاد سازد. بیگانه ای بر تخت او نخواهد نشست و غریبه ها دیگر بار وارث احترام او نخواهند شد، زیرا بنام مقدست برای او سوگند یاد کرده ای که چراغش تا ابد خاموش نشود. متبارک هستی تو ای خداوند خالق ما، نگهبان و نگاهدار داوید.
براخای چهارم: ای خداوند خالق ما، برای اهدای تورا، آموزش عبادتها در بیت همیقداش، فرستادن نویئیم و شبات که به ما اعطا نموده ای تا مایه آسایش، احترام و افتخار ما باشد و همگی ویژه خداوند شویم، سپاسگزاریم و تو را متبارک می خوانیم. نام تو در دهان هر جانداری همیشه و تا ابد متبارک خواهد بود. متبارک و سرچشمه برکتها تو هستی ای خدا که روز شبات را مقدس (ویژه) نهاده ای.

برای دیدن ترجمه کامل هفطارا کلیک کنید

منابع:
باورهای اسطوره ای:یوسف ستاره شناس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *